شیوع کرونا در کشورهای مختلف جهان ؛ آسانی از پی سختی!

ژانویه 3, 13992393
3d-illustration-covid-19-cells-world-map-pandemic-outbreak-coronavirus-covid-19-concept.jpg

شیوع کرونا در کشورهای مختلف جهان ؛ آسانی از پی سختی!


این مقاله که در 29 اسفند 98 منتشر شده است، ادامۀ مقالۀ « شیوع کرونا در جهان : چرا همین حالا باید اقدام کرد » است که پیش‌تر ترجمه‌اش را منتشر کردیم. حرف اصلی مقالۀ قبلی – که 40 میلیون بازدید داشت و به بیش از 30 زبان ترجمه شد – این بود که تعداد مبتلایان واقعی بین 10 تا 100 برابر مبتلایان رسمی است و کشورهای درگیر همین حالا باید دست به کاری بزنند. مقالۀ حاضر می‌گوید که اگر همین حالا اقداماتی سختگیرانه وضع کنیم و آن‌ها را برای چند هفته رعایت کنیم، دیگر شاهد موج عظیم مبتلایان نخواهیم بود، هزینه‌هایی به‌مراتب کمتر بر جامعه تحمیل می‌شود و جان میلیون‌ها نفر نیز حفظ خواهد شد. اما اگر دست روی دست بگذاریم، ده‌ها میلیون نفر مبتلا خواهند شد و بسیاری خواهند مرد، از جمله افرادی که به مراقبت‌های ویژه نیاز پیدا خواهند کرد؛ چون نظام درمانی از پا در خواهد آمد.


در عرض یک هفته، کشورهای گوشه‌وکنار جهان از اینجا که «کروناویروس خیلی هم مسئلۀ جدی و مهمی نیست» رسیده‌اند به اینکه وضعیت اضطراری ملی اعلام کنند. اما هنوز هستند کشورهایی که کار خاصی نمی‌کنند. چرا؟

سؤال تمام کشورها یک چیز بیشتر نیست: چه واکنشی باید نشان دهیم؟ اما پاسخ مشخص و قاطعی برایش ندارند.

برخی کشورها نظیر فرانسه، اسپانیا و فیلیپین قرنطینۀ سفت‌وسخت را در دستورکار قرار داده‌اند. سایر کشورها، نظیر آمریکا و بریتانیا و سوئیس و هلند، لرزان گام برمی‌دارند و به همان توصیۀ رعایت فاصلۀ اجتماعی بسنده کرده‌اند.



در این نوشتار، باز هم با اتکا به انبوهی از نمودارها و داده‌ها و مدل‌ها از منابع متعدد، موضوعات زیر را پوشش می‌دهیم:

  1. الان کجا هستیم؟
  2. چه گزینه‌هایی داریم؟
  3. الان «زمان» مهم‌ترین مسئله است.
  4. بهترین استراتژی برای مقابله با ویروس کرونا چیست؟
  5. پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این بیماری چیست؟

بعد از خواندن این مقاله خواهید فهمید که:

  • نظام درمانی کشورها از پا درآمده‌اند.
  • کشورها دو راه بیشتر ندارند: یا الان با تمام توان با این ویروس بجنگند، یا اینکه با یک همه‌گیری بسیار گسترده مواجه خواهند شد.

اگر همه‌گیری گسترده را انتخاب کنیم، صدها هزار تن و در برخی کشورها میلیون‌ها تن خواهند مرد. تازه، این انتخاب جلوی موج‌های بعدی ابتلا به بیماری را نخواهد گرفت.

اما اگر همین حالا به جنگ این ویروس برویم، می‌توانیم جلوی مرگ‌ومیرها را بگیریم؛ می‌توانیم نظام درمان را احیا کنیم؛ بهتر می‌توانیم آماده شویم؛ و می‌توانیم درس‌هایی یاد بگیریم. جهان تا حالا هیچ‌وقت با چنین سرعتی در حال یادگیری نبوده است. و البته نیازمند این یادگیری سریع هستیم، چراکه چیز چندانی دربارۀ این ویروس نمی‌دانیم. و همۀ این‌ها باعث می‌شود چیزی حیاتی به دست بیاوریم: برایمان زمان می‌خرد.

اگر تصمیم گرفتیم که با تمام توانمان بجنگیم، باید بدانیم که این جنگ در ابتدا بسیار دشوار است و سپس به‌تدریج از شدتش کم می‌شود. قرنطینه فقط چند هفته باید ادامه پیدا کند، نه چند ماه. بعد رفته‌رفته آزادی‌های بیشتری به‌دست می‌آوریم. البته بلافاصله نمی‌توانیم به حالت عادی برگردیم؛ مدتی زمان می‌برد. اما در نهایت به شرایط عادی برخواهیم گشت. در حین انجام این کارها می‌توانیم گوشۀ چشمی هم به احیای فعالیت‌های اقتصادی داشته باشیم.

پس بیایید دست به کار شویم.


1. الان کجای کاریم؟

در مقالۀ قبل این نمودار را نشانتان دادم:



این شکل رشد کروناویروس بیرون از چین را نشان می‌داد. آن موقع فقط ایران، ایتالیا و کرۀجنوبی از بقیه متمایز بودند. پس مجبور شدم این کشورها را از نمودار حذف کنم تا بتوانیم وضعیت سایر کشورها را هم ببینیم. آن زمان هدفم این بود که نشان دهم آن کشورها هم به‌زودی به این 3 کشور ملحق خواهند شد.

بیایید ببینیم در این مدت نمودار چه تغییری کرده است.



مطابق پیش‌بینی، تعداد مبتلایان در تعدادی از کشورها رشدی جهشی داشته است. در این نمودار به‌اجبار فقط کشورهایی را نشان داده‌ام که تعداد مبتلایانشان بیش از 1،000 نفر بوده است. نکات جالب توجه این نمودار از این قرار است:

  • از زمانی که ایتالیا فرمان قرنطینه را صادر کرد، تعداد مبتلایان شناسایی‌شده در اسپانیا، آلمان، فرانسه و آمریکا از این کشور بیشتر بوده است.
  • 16 کشور دیگر هم تعداد مبتلایانشان بیشتر از زمانی شد که هوبی دستور قرنطینه را داد (444 مبتلا): ژاپن، مالزی، کانادا، پرتغال، استرالیا، چک، برزیل و قطر تعداد مبتلایانش بیشتر از هوبی، اما هنوز زیر 1،000 نفر است. تعداد مبتلایان سوئیس، سوئد، نروژ، اتریش، بلژیک، هلند و دانمارک هم از مرز 1،000 نفر فراتر رفته است.

چیز عجیبی در فهرست این کشورها نمی‌بینید؟ غیر از چین و ایران، که با شیوعی ناگهانی و گریزناپذیر روبه‌رو شده‌اند، و نیز برزیل و مالزی، تمام این کشورها جزو ثروتمندترین کشورهای جهان هستند.

آیا این ویروس کشورهای ثروتمند را هدف گرفته است؟ یا به این دلیل است که کشورهای ثروتمند بهتر توانسته‌اند مبتلایان به این ویروس را شناسایی کنند؟

بعید است که کشورهای فقیرتر مصون از این ویروس مانده باشند. هوای گرم و مرطوب احتمالاً سرعت گسترش این ویروس را کم می‌کند، اما جلوی شیوع را به‌طور کامل نمی‌گیرد؛ وگرنه سنگاپور و مالزی و برزیل دچار شیوع نمی‌شدند.

محتمل‌ترین نتیجه‌گیری این است که کروناویروس یا کمی طول کشیده تا به این کشورها برسد (چون ارتباطات کمتری با جهان دارند)، یا اینکه در این کشورها هم منتشر شده اما این کشورها هنوز امکانات و بودجۀ کافی برای آزمایش مبتلایان را ندارند.

پس در هر صورت می‌توان گفت که اکثر کشورهای جهان در چنگال این ویروس گرفتارند و موضوع فقط زمان است؛ دیر یا زود سایر کشورها هم شیوع را حس خواهند کرد و مجبورند دست به اقداماتی بزنند.

کشورهای مختلف چه گزینه‌هایی پیش رو دارند؟



2. چه گزینه‌هایی داریم؟

از زمان انتشار مقالۀ قبلی، وضعیت عوض شده و حالا کشورهای بیشتری دست به اقداماتی زده‌اند. برخی از مهم‌ترین این اقدامات را در زیر بررسی می‌کنیم.

اقدامات اسپانیا و فرانسه

در یک سوی طیف، اسپانیا و فرانسه را داریم. این سیر زمانی اقدامات اسپانیاست:

روز پنج‌شنبه، 22 اسفند، رئیس‌جمهور پیشنهادهای مقامات اسپانیایی را، که تهدید سلامتی را دست‌کم گرفته بودند، رد کرد.

روز جمعه، وضعیت اضطراری اعلام کرد.

و روز شنبه، اقدامات زیر انجام شدند:

  • مردم مگر به دلایل کلیدی نمی‌توانند خانه‌هایشان را ترک کنند: فروشگاه‌های مواد غذایی، کار، داروخانه، بیمارستان، بانک و بیمه (دلایل واقعاً مهم).
  • بیرون‌بردن کودکان برای پیاده‌روی یا ملاقات با دوستان یا خویشاوندان به‌شدت ممنوع است (مگر برای مراقبت از افرادی که به کمک نیاز دارند، آن هم با اتخاذ تهمیدات بهداشتی و رعایت فاصلۀ اجتماعی).
  • تمام میخانه‌ها و رستوران‌ها تعطیل شدند. فقط فروش غذاهای بیرون‌بر مجاز است.
  • تمام سرگرمی‌ها و تفریحات ممنوع است: مسابقه‌های ورزشی، سینماها، موزه‌ها، تجمعات شهری و… .
  • عروسی‌ها بدون حضور مهمانان برگزار می‌شوند. در عزاداری‌ها کمتر از 5 نفر اجازۀ حضور دارند.
  • حمل‌ونقل عمومی برقرار می‌ماند.

روز دوشنبه تمام مرزهای زمینی بسته شدند.

برخی این اقدامات را زیاده‌روی می‌دانند. برخی دیگر دستشان را به علامت تسلیم بلند کرده‌اند و از فرط ناامیدی گریه سر می‌دهند. این مقاله می‌کوشد بین این دیدگاه‌های متفاوت آشتی برقرار کند.

سیر زمانی اقدامات در فرانسه نیز به همین ترتیب است، با این تفاوت که اجرای آن‌ها زمان بیشتری طول کشید، و حالا سختگیرانه‌تر شده‌اند. برای مثال اجاره‌خانه‌ها، مالیات‌ها و قبوض خدماتی کسب‌وکارهای کوچک به تعویق افتاده‌اند.

اقدامات بریتانیا و آمریکا

بریتانیا و آمریکا هم، در کنار کشورهایی نظیر سوئیس و هلند، افتان و خیران اقداماتی انجام می‌دهند. سیر زمانی اقدامات آمریکا به شرح زیر است:

  • چهارشنبه، 21 اسفند، ممنوعیت سفر وضع شد.
  • جمعه، وضعیت اضطراری ملی اعلام شد.
  • دوشنبه، دولت از شهروندان خواست به رستوران‌ها و میخانه‌ها نروند و در تجمع‌های بیش از 10 نفر حضور پیدا نکنند. رعایت فاصلۀ اجتماعی دیگر الزامی نیست، گرچه رعایتش هنوز به شهروندان توصیه می‌شود.

بسیاری از شهرها و ایالت‌های این کشور هم پیش‌قدم شده‌اند و الزامات بسیاری سختگیرانه‌تری را شروع کرده‌اند.

بریتانیا هم اقدامات مشابهی را در دستورکار دارد: توصیه‌هایی فراوان، اما الزاماتی بسیار اندک.

این دو گروه از کشورها دو سوی طیف مبارزه را کروناویروس را نشان می‌دهند: کاهش تعداد مبتلایان، و جلوگیری از گسترش بیماری.

گزینۀ 1: هیچ کاری نکنیم

پیش از این کار، بیایید ببینید دست‌روی‌دست گذاشتن برای کشوری مثل آمریکا چه عواقب و نتایجی در پی دارد.



این محاسبه‌گر خارق‌العادۀ همه‌گیری کمکتان می‌کند بفهمید در سناریوهای مختلف چه اتفاقی می‌افتد. من عوامل کلیدی مؤثر بر رفتار این ویروس را زیر نمودار درج کرده‌ام. دقت کنید که تعداد مبتلایان (میله‌های صورتی‌رنگ) در تاریخ مشخصی به اوج خودش و به چندمیلیون نفر می‌رسد. بیشتر متغیرها پیش‌فرض هستند. تنها متغیرهایی که بر اساس جدیدترین تجمیع پژوهش‌های موجود تغییر می‌کنند، بدین شرح هستند: R یا نرخ انتقال است که از 2.2 به 2.4 افزایش می‌یابد، نرخ مرگ‌ومیر (4 درصد)، مدت بستری در بیمارستان (از 20 روز به 10 روز) و نرخ بستری (از 20 درصد به 14 درصد، بسته به شدت ابتلا و تعداد مبتلایان بدحال؛ البته سازمان بهداشت جهانی نرخ 20 درصد را اعلام کرده است). دقت کنید که این اعداد و ارقام نتیجه نهایی را خیلی تغییر نمی‌دهند. تنها تغییری که اهمیت دارد، نرخ مرگ‌ومیر است.

اگر هیچ اقدامی نکنیم، همه مبتلا می‌شوند، نظام درمانی به استیصال می‌رسد، نرخ مرگ‌ومیر اوج می‌گیرد و حدود 10 میلیون نفر خواهند مرد (میله‌های آبی‌رنگ). به‌طور سرانگشتی می‌توان گفت که اگر حدود 75 درصد آمریکایی‌ها مبتلا شوند و 4 درصدشان بمیرند، می‌شود حدود 10 میلیون مرگ، یعنی تقریباً 25 برابر کشتگان آمریکا در جنگ جهانی دوم.

شاید به خودتان بگویید: «این عدد باورنکردنی است. من شنیده‌ام خیلی کمتر از این حرف‌هاست.»

خب، کی چی؟ این همه عدد و رقم که آدم را بیشتر سردرگم می‌کند تا راهنمایی! خب، فقط دو عدد هستند که اهمیت دارند: اینکه چه تعدادی از افراد به این ویروس مبتلا و بیمار می‌شوند، و چه تعدادی از این افراد می‌میرند. اگر فقط 25 درصد مردم بیمار شوند (چون بقیه ویروس را می‌گیرند، اما هیچ علائمی ندارند و لذا مبتلا محسوب نمی‌شوند) و نرخ مرگ‌ومیر هم به‌جای 4 درصد 0.6 درصد باشد، 500 هزار تن در آمریکا جان خواهند سپرد. این تعداد مرگ‌ومیر کماکان بسیار زیاد است، اما 20 برابر کمتر از عدد قبلی است.

نرخ مرگ‌ومیر بسیار مهم است، پس بیایید کمی درباره‌اش بحث کنیم. چه چیزی واقعاً موجب مرگ‌ومیرهای ناشی از ویروس کرونا می‌شود؟


نرخ مرگ‌ومیر

نرخ مرگ‌ومیر را چطور باید بررسی کنیم؟

فاصلۀ بین محور پایین و این خط قرمز، ظرفیت تخت‌های ICU بیمارستان‌هاست.

این همان نمودار قبلی است، اما این‌بار به‌جای نرخ مبتلایان و فوت‌شدگان، بستری‌شدگان را در نظر می‌گیریم.



میله‌های آبی‌رنگ تعداد افرادی است که باید در بیمارستان بستری شوند. محوطۀ آبی‌رنگ هم تعداد افرادی است که باید در آی‌سی‌یو بستری شوند و می‌توانید ببینید که این عدد در اوجش به 3 میلیون نفر می‌رسد.

حالا این عدد را با تعداد تخت‌های آی‌سی‌یو در آمریکا مقایسه کنید (که امروزه 50هزار عدد است و با تغییر کاربری سایر فضاها به 100هزار عدد می‌رسد). این همان خط نقطه‌چین قرمزرنگ است.

اشتباه شده؟ نه‌خیر، اشتباه نشده است.

خط نقطه‌چین قرمزرنگ ظرفیت تخت‌های آی‌سی‌یو در آمریکاست. همۀ افراد بالای این نقطه‌چین در وضعیت بحرانی هستند، اما نمی‌توانند به امکانات و تجهیزات موردنیاز دسترسی پیدا کنند و به احتمال زیاد فوت خواهند کرد.

به‌جای تعداد تخت‌های بیمارستانی می‌شود دستگاه‌های تنفس مصنوعی را در نظر گرفت. تعداد این دستگاه‌ها در آمریکا کمتر از 100هزار عدد است.

امروز می‌دانیم که به‌دلیل کمبود تجهیزات، دست‌کم یک بیمارستان در سیاتل نمی‌تواند بیماران بالای 65 سال را به دستگاه‌های تنفس مصنوعی وصل کند. وضعیتی که احتمال فوت این افراد را 90 درصد افزایش می‌دهد.

به همین دلیل است که مردم گروه‌گروه در هوبی می‌مردند و امروز در ایران و ایتالیا دسته‌دسته فوت می‌کنند. نرخ مرگ‌ومیر در هوبی بهتر از آن چیزی بود که انتظارش می‌رفت، زیرا تقریباً یک‌شبه 2 بیمارستان بر پا کردند. ایران و ایتالیا نمی‌توانند چنین کاری بکنند؛ باقی کشورها هم اگر بتوانند، تعدادشان بسیار محدود خواهد بود. خواهیم دید که در این کشورها چه اتفاقی روی خواهد داد.

پس چرا نرخ مرگ‌ومیر نزدیک به 4 درصد است؟

اگر 5 درصد مبتلایان نیازمند مراقبت‌های ویژه باشند و نتوانید تجهیزات مورد نظر را در اختیارشان بگذارید، اکثر این افراد فوت خواهند کرد. به همین سادگی و دردناکی.

در ضمن، می‌شود از داده‌های کنونی این‌طور برداشت کرد که مبتلایان آمریکایی حالشان وخیم‌تر از مبتلایان چینی است. اما واقعیت چیز دیگری است.


آسیب‌های جانبی

این اعداد و ارقام تنها تعداد مرگ‌ومیرهای ناشی از ویروس کرونا را نشان می‌دهد. اما اگر تمام نظام درمانی کشور توسط بیماران این ویروس فروبپاشد، چه اتفاقی می‌افتد؟

اگر خدانکرده سکته کنید، ولی به‌جای 8 دقیقه 50 دقیقه طول بکشد که آمبولانس برسد (به‌دلیل تعداد زیاد بیماران کرونا) و وقتی هم به بیمارستان برسید، هیچ تختی در ICU خالی نباشد و هیچ دکتری در دسترس نباشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فوت خواهید کرد.

هر سال 4 میلیون نفر در آمریکا نیاز پیدا می‌کنند که در آی‌سی‌یو بستری شوند و 500هزار تن از این افراد (حدود 13 درصد) فوت می‌کنند. وقتی هیچ تختی در آی‌سی‌یو خالی نباشد، این عدد به احتمال زیاد به 80 درصد نزدیک می‌شود. حتی اگر دست‌پایین را بگیریم و بگوییم 50 درصدشان فوت کنند، در طول یک بیماری همه‌گیری که یک سال به طول بینجامد، تعداد این فوتی‌ها از 500هزار نفر به 2 میلیون می‌رسد. پس معلوم است که یکی از آسیب‌های جانبی این اتفاق، افزوده‌شدن 1.5 میلیون مرگ‌ومیر است.

اگر این ویروس به حال خودش رها شود و گسترش یابد، نظام درمانی آمریکا فرومی‌پاشد و میلیون‌ها تن، شاید بیش از 10 میلیون نفر، فوت می‌کنند.

این محاسبات برای تمام کشورها مصداق دارد. تعداد تخت‌های آی‌سی‌یو و دستگاه‌های تنفس مصنوعی و کارکنان نظام درمانی سایر کشورها اگر شبیه آمریکا نباشد، شکننده‌تر از این کشور است. اگر کروناویروس را مهار نکنیم و به حال خود رهایش کنیم، به‌معنای فروپاشی نظام درمانی و به‌تبعش مساوی مرگ‌ومیر جمعی است.


گزینۀ 2: استراتژی کاهش تعداد مبتلایان

امیدوارم تا الان برایتان روشن شده باشد که چرا باید دست به کار شویم. دو گزینه‌ای که پیش رو داریم عبارت‌اند از کاهش تعداد مبتلایان، و مهار بیماری.

کاهش تعداد مبتلایان این‌طوری اتفاق می‌افتد: «خب، حالا که غیرممکن است بتوانیم جلوی ویروس را بگیریم، بگذاریم مسیر طبیعی خودش را طی کند و سعی کنیم نقطۀ اوج بیماری را کاهش دهیم. بیایید نمودار را کمی مسطح کنیم و مبتلایان را در طی زمان پخش کنیم تا نظام درمانی بهتر بتواند فرایند درمان را مدیریت کند.»



این نمودار از مقالۀ بسیار مهمی وام گرفته شده که هفتۀ پیش کالج سلطنتی لندن منتشر کرد. ظاهراً همین مقاله مقامات آمریکا و بریتانیا را واداشت تا مسیرشان را عوض کنند.

این خیلی شبیه نمودار قبلی است. دقیقاً همان نیست، اما مفهومش یکی است. در این نمودار، وضعیت «هیچ اقدامی نشود» همان خط منحنی سیاه‌رنگ است. باقی خط‌ها هم میزان نیاز به تخت‌های آی‌سی‌یو را در سناریوهای مختلف رعایت شرایط سختگیرانه نشان می‌دهند. خط آبی نشانگر سختگیرانه‌تر وضعیت است، یعنی همان قرنطینۀ مبتلایان، قرنطینۀ آن‌هایی که ممکن است مبتلا باشند، و قرنطینۀ افراد مسن. این خط آبی تقریباً همان وضعیتی است که اکنون در بریتانیا حاکم است، گرچه همین هم هنوز در حد توصیه است و به الزام تبدیل نشده است.

در اینجا نیز خط قرمز همان ظرفیت تعداد تخت‌های آی‌سی‌یو است، اما این بار در بریتانیا. باز هم می‌بینیم که این خط بسیار به کف نمودار نزدیک است. تمام فضای زیر نمودار و بالای این خط، مبتلایانی را نشان می‌دهد که اکثرشان خواهند مرد، چون تجهیزات و امکانات کافی مراقبت‌های ویژه برایشان وجود ندارد.

افزون بر این، مسطح‌کردن نمودار، باعث می‌شود تخت‌های آی‌سی‌یو برای ماه‌ها زیر فشار باشند؛ همین موضوع مرگ‌ومیرها و زیان‌های جانبی را افزایش می‌دهد.

باید هم متعجب شده باشید. وقتی می‌شنوید: «قرار است تعداد مبتلایان را کاهش دهیم»، معنای واقعی‌اش یعنی این: «ما آگاهانه می‌خواهیم نظام درمانی را تحت فشار بگذاریم، و نرخ مرگ‌ومیر دست‌کم 10 برابر خواهد شد.»

شاید دارید به خودتان می‌گویید از این بدتر هم مگر می‌شود؟ متأسفانه باید گفت بله، می‌شود؛ زیرا یکی از پیش‌فرض‌های زیربنایی این استراتژی چیزی است که «ایمنی رمه‌ای» نام دارد.


ایمنی رمه‌ای و جهش ویروس

تصور می‌شود همۀ افرادی که مبتلا می‌شوند و بهبود می‌یابند، به ویروس مقاوم می‌شوند. بنیان استراتژی «ایمنی رمه‌ای» هم همین است: «ببینید، می‌دانم که قرار است دوران دشواری را از سر بگذرانیم، اما وقتی از این دوران عبور کردیم و چند میلیون نفر مردند، باقی ما در برابرش ایمنی داریم. آن‌وقت این ویروس دیگر منتشر نمی‌شود و با کروناویروس خداحافظی می‌کنیم. بهتر است کار را یکسره کنیم و قالش را بکنیم؛ وگرنه روش جایگزین این است که نزدیک به یک سال فاصلۀ اجتماعی را رعایت کنیم یا اینکه با ریسک مواجهه با اوج‌گیری بیماری در اواخر کار مواجه شویم.»

اما این استراتژی یک پیش‌فرض دارد: «این ویروس خیلی تغییر نمی‌کند. وقتی هم خیلی تغییر نکند، آن وقت خیلی‌ها در برابرش ایمن می‌شوند و بالاخره زمانی این همه‌گیری فرومی‌خوابد.»

چقدر احتمال دارد این ویروس جهش کند؟

به نظر می‌رسید همین حالا هم جهش کرده است.

پژوهش‌های جدید نشان می‌دهند که چین هم‌اینک دو سویه (strain) برای این ویروس شناسایی کرده است: S و L. سویۀ S در هوبی متمرکز بود و کشنده‌تر است، اما سویۀ L همانی است که در سرتاسر جهان پخش شده است.

و قصه هنوز تمام نشده. این ویروس به جهش‌هایش ادامه می‌دهد.



این نمودار جهش‌های مختلف این ویروس را نشان می‌دهد. می‌توانید ببینید که اولین سویه‌ها (بنفش) در چین شروع شدند و بعد جهش یافتند. سویه‌هایی که در اروپا دیده می‌شوند عمدتاً از خانواده‌های سبز و زرد هستند؛ درحالی‌که سویه‌های آمریکا عمدتاً از خانواده‌ای دیگر و قرمز هستند. در طی زمان شاهد ظهور سویه‌های بیشتری خواهیم بود.


این اتفاق چندان عجیب نیست؛ آراِن‌اِی ویروس‌ها، مانند کروناویروس یا آنفولانزا، تقریباً 100 برابر سریع‌تر از دی‌اِن‌اِی ویروس‌ها جهش پیدا می‌کنند؛ البته سرعت جهش کروناویروس کمتر از ویروس‌های آنفولانزاست.

در کنار همۀ این‌ها، بهترین راه برای جهش این ویروس این است که راه را باز بگذاریم تا میلیون‌ها نفر را آلوده کند و میلیون‌ها فرصت برای جهش داشته باشند. این دقیقاً همان چیزی است که استراتژی کاهش فراهم می‌کند: صدها میلیون مبتلا.

به همین دلیل است که هر سال باید واکسن آنفولانزا بزنید. چون سویه‌های آنفولانزا بسیار متعددند، هر سال سویه‌های جدیدی ظهور می‌کنند و واکسن‌های آنفولانزا هرگز نمی‌توانند از شما در برابر تمام سویه‌ها محافظت کنند.

به عبارت دیگر، استراتژی کاهش تعداد مبتلایان هم موجب مرگ میلیون‌ها نفر در کشورهایی نظیر آمریکا و بریتانیا می‌شود و هم فرصت جهش را برای این ویروس فراهم می‌کند؛ چون بر این ایده استوار است که این ویروس نمی‌تواند خیلی جهش کند، که می‌دانیم تصوری کاملاً نادرست است. لذا وقتی چندین میلیون تن مردند، باید هر سال آمادۀ مرگ چندین میلیون نفر دیگر باشیم. این ویروس مانند آنفولانزا می‌تواند به اتفاقی تکرارشونده در تمام عمرمان تبدیل شود، اما به‌مراتب کشنده‌تر.

خب، پس اگر نه می‌توانیم دست روی دست بگذاریم و نه استراتژی کاهش را در پیش بگیریم، چاره چیست؟ چاره «استراتژی مهار» است.


گزینۀ 3: استراتژی مهار

«استراتژی کاهش» فقط می‌کوشد نمودار را مسطح کند و کاری به کنترل بیماری ندارد. اما «استراتژی مهار» با تحمیل الزامات سختگیرانه می‌کوشد همه‌گیری را به‌سرعت کنترل کند، از جمله:

  • فرمان قرنطینۀ سختگیرانه را همین الان صادر کنید و بر اوضاع مسلط شوید.
  • سپس الزامات سختگیرانه را یک‌به‌یک لغو کنید تا مردم به‌تدریج بتوانند به روال عادی زندگی خود برگردند.

در این صورت چه اتفاقی می‌افتد؟



تمام متغیرهای مدل همان قبلی‌ها هستند و تنها تفاوت این است که مداخله همین حالا انجام می‌شود تا نرخ انتقال (R) به 0.62 برسد؛ در این حالت چون نظام درمانی تحت فشار نیست و فرونمی‌پاشد، نرخ مرگ‌ومیر هم کاهش می‌یابد و به 0.6 درصد می‌رسد. من «همین حالا» را معادل 32،000 مبتلا در هنگام اجرای این تصمیم در نظر گرفتم (یعنی 3 برابر مبتلایان رسمی امروز، 29 اسفند). دقت کنید که این مدل خیلی به R انتخابی حساس نیست. برای مثال، اگر R معادل 0.98 باشد، مرگ‌ومیر به 15،000 تن می‌رسد که درست است 5 برابر نرخ انتقال 0.62 است، اما کماکان در محدودۀ ده‌ها هزار است، نه میلیون‌ها نفر. همچنین به نرخ مرگ‌ومیر هم خیلی حساس نیست؛ اگر به‌جای 0.6 آن را 0.7 در نظر بگیریم، تعداد مرگ‌ومیر از 15،000 تن به 17،000 تن می‌رسد. به همین دلیل است که برای کاهش نرخ انتقال باید اقدامات سختگیرانه را از همین امروز شروع کنیم. برای شفاف‌سازی باید بگویم که R0 همان نرخ انتقال در اول راه است (R در زمان صفر): نرخ انتقال وقتی هنوز هیچ‌کسی ایمن نیست و هیچ اقدامی هم صورت نگرفته است. خود R هم نرخ انتقال کلی است.


در استراتژی مهار وقتی موج اول فروخوابید، مرگ‌ومیر به هزاران تن می‌رسد، نه میلیون‌ها تن.


چرا؟ زیرا علاوه بر اینکه رشد نمایی مبتلایان را قطع می‌کنیم، نرخ مرگ‌ومیر را هم متوقف می‌کنیم. دلیلش هم این است که نظام درمان دیگر تحت فشار نیست و سردرگم نمی‌شود. در اینجا نرخ مرگ‌ومیر را 0.9 درصد در نظر گرفتم که نزدیک به چیزی است که امروز در کرۀجنوبی شاهدش هستیم؛ کشوری که در اتخاذ استراتژی مهار از همه موفق‌تر بوده است.

خب، ظاهراً همه‌چیز شفاف و بدیهی به نظر می‌رسد و همه باید استراتژی مهار را در پیش بگیرند.

پس چرا برخی دولت‌ها هنوز مرددند؟

این دولت‌ها از سه چیز می‌ترسند:

  1. قرنطینۀ اولیه ممکن است ماه‌ها به طول بینجامد؛ اتفاقی که برای خیلی‌ها پذیرفتنی نیست.
  2. قرنطینۀ یک‌ماهه پایه‌های اقتصاد را ویران می‌کند.
  3. این راهکار مشکل را برطرف نمی‌کند و فقط همه‌گیری را به تأخیر می‌اندازد. بعداً، همین که اقدامات سختگیرانه را برداریم، باز هم میلیون‌ها نفر مبتلا خواهند شد و تعداد زیادی فوت خواهند کرد.

پژوهشگران کالج سلطنتی لندن استراتژی مهار را هم مدلسازی کرده‌اند. خطوط سبز و زرد سناریوهای مختلف این استراتژی هستند. می‌بینید که خیلی هم سناریوهای مطلوبی نیستند و این بیماری باز هم سر به فلک برمی‌دارد. پس چرا باید به خودمان سخت بگیریم؟


در ادامه به این پرسش‌ها بازخواهیم گشت، اما عجالتاً اجازه دهید دربارۀ مسئله‌ای مهم‌تر بحث کنیم.

در اینجا نکتۀ اصلی کاملاً مغفول مانده است.

وقتی دو استراتژی کاهش و مهار در کنار یکدیگر و روی یک نمودار ترسیم می‌شوند، هیچ‌کدامشان مطلوب به نظر نمی‌رسند. یا تعداد زیادی از مردم به‌زودی می‌میرند و به اقتصاد ضربه نمی‌زنیم، یا اینکه امروز به اقتصاد آسیب می‌زنیم و مرگ‌ومیرها را به تأخیر می‌اندازیم.

این نمودار «ارزش زمان» را نادیده گرفته است.


3. ارزش زمان

در مقالۀ قبلی دربارۀ ارزش زمان در حفظ جان انسان‌ها توضیح دادیم و گفتیم هر روز و هر ساعتی که اجرای اقدامات را به تأخیر بیندازیم، تهدید این بیماری که با سرعتی نمایی در حال رشد است، گسترده‌تر می‌شود. همچنین شرح دادیم که چگونه 1 روز تأخیر می‌تواند تعداد مبتلایان را 40 درصد و تعداد مرگ‌ومیرها را حتی بیشتر افزایش دهد.

اما زمان بسیار ارزشمندتر از این است.

ما امروزه در آستانۀ بزرگ‌ترین فشاری هستیم که در طول تاریخ قرار است بر نظام درمانی وارد شود. کاملاً ناآماده‌ایم و دشمنی روبه‌رویمان ایستاده که هیچ شناختی از او نداریم. ما اصلاً آمادۀ جنگ نیستیم.

فرض کنید ناگهان خود را رویاروی دشمنی می‌بینید که شناخت چندانی از او ندارید و دو گزینه هم بیشتر پیش رویتان نیست: یا با سرعت به سویش حمله‌ور شوید، یا فرار کنید و کمی زمان بخرید تا بتوانید آماده شوید. شما چه تصمیمی می‌گیرید؟

امروز هم همین تصمیم را باید بگیریم. جهان بیدار شده است. هر روزی که بتوانیم حملۀ این ویروس را عقب بیندازیم، آماده‌تر می‌شویم. در بخش بعدی خواهم گفت که با این زمان ارزشمند باید چه کار کنیم.


کاهش تعداد مبتلایان

استراتژی مهار اگر به‌درستی اجرا شود، تعداد «مبتلایان واقعی» یک‌شبه فروکش می‌کند. این اتفاقی است که هفتۀ پیش در هوبی شاهدش بودیم.



در پی اجرای این استراتژی امروز استان 60 میلیون نفری هوبی به نرخ صفر مبتلای جدید روزانه به کروناویروس دست یافته است.

با اجرای این استراتژی تعداد مبتلایان تا چند هفته سیری صعودی خواهد داشت، اما بعد روندی کاهشی در پیش می‌گیرد. وقتی تعداد مبتلایان افت کند، تعداد مرگ‌ومیرها هم کاهش می‌یابد. آسیب‌های جانبی هم کاهش می‌یابد: مرگ‌ومیر افرادی که به کروناویروس مبتلا نیستند اما به‌سبب ناتوانی نظام درمانی به آن‌ها رسیدگی نمی‌شود و جان می‌بازند هم کاهش می‌یابد.

استراتژی مهار نتایج زیر را به ارمغان می‌آورد:

  • تعداد مبتلایان به کروناویروس کاهش می‌یابد.
  • فشار از روی نظام درمان و کادر درمانی برداشته می‌شود.
  • نرخ مرگ‌ومیر کاهش می‌یابد.
  • آسیب‌های جانبی کمتر می‌شود.
  • آن دسته از کادر درمانی که مبتلا و قرنطینه شده‌اند، فرصت بهبود و بازگشت به کار پیدا می‌کنند. در ایتالیا حدود 8 درصد مبتلایان به این بیماری از اعضای کادر درمانی هستند.

درک معضل اصلی: آزمایش و ردیابی مبتلایان

هم‌اینک بریتانیا و آمریکا هیچ تخمین درستی از تعداد مبتلایان واقعی‌شان ندارند. فقط می‌دانیم که آمار مبتلایان رسمی عدد درستی نیست و تعداد مبتلایان واقعی باید ده‌ها هزار نفر باشد. این بی‌خبری به این دلیل است که این کشورها از همه آزمایش نمی‌گیرند و مبتلایان را ردیابی نمی‌کنند.

  • تا چند هفتۀ دیگر وضعیت آزمایش‌گیری بهتر خواهد شد و همه آزمایش خواهند داد. آن وقت است که بالاخره می‌توانیم میزان فاجعه را بفهمیم و می‌توانیم تصمیم بگیریم در کدام کشورها و مناطق باید سختگیری‌ها را تشدید کنیم و کجاها می‌توانیم قرنطینه را به‌تدریج کاهش دهیم.
  • روش‌های جدید آزمایش‌گیری می‌تواند سرعت آزمایش‌ها را افزایش دهد و هزینه‌ها را به‌مراتب کاهش دهد.
  • همچنین مثل چین و بقیۀ کشورهای شرق آسیا می‌توانیم عملیات ردیابی را شروع کنیم؛ این کشورها می‌توانند تمام افرادی را که با مبتلایان تماس داشته‌اند شناسایی کنند و آن‌ها را قرنطینه کنند. این کار اطلاعات فراوانی در اختیارمان قرار می‌دهد که برای تعیین اقدامات احتیاطی می‌توانیم از آن‌ها بهره بگیریم. اگر بدانیم این ویروس کجاها پراکنده است، می‌توانیم فقط همین مناطق را هدف بگیریم. کار خیلی پیچیده‌ای نیست؛ الفبای همان کاری که کشورهای آسیایی انجام دادند و توانستند شیوع این بیماری را کنترل کنند، بدون انواع و اقسام اقدامات سختگیرانه برای رعایت فاصلۀ اجتماعی که روزبه‌روز بر ضرورتشان در سایر کشورها افزوده می‌شود.

اقداماتی که در این بخش توضیح دادیم (آزمایش‌گیری و ردیابی) به‌تنهایی توانستند رشد این ویروس را در کرۀجنوبی متوقف کنند و این همه‌گیری را کنترل کنند، بدون اینکه سختگیری‌های رعایت فاصلۀ اجتماعی را تحمیل کنند.


افزایش ظرفیت

آمریکا (و ظاهراً بریتانیا) بدون سلاح و تجهیزات دارند به میدان نبرد می‌روند.

آمریکا فقط به اندازۀ دو هفته ماسک دارد، تعداد تجهیزات حفاظت فردی (PPE) بسیار کم است، دستگاه‌های تنفس مصنوعی کافی نیست، تعداد تخت‌های آی‌سی‌یو اندک است، تجهیزات اکسیژناسیون غشایی برون‌پیکری (ECMO) ناکافی است… به همین سبب است که نرخ مرگ‌ومیر در استراتژی کاهش این‌قدر زیاد است.

اما اگر کمی برای خودمان زمان بخریم، می‌توانیم وضع را از این رو به آن رو کنیم:

  • زمان بیشتری داریم تا تجهیزاتی بخریم که برای موج آتی به آن‌ها نیاز خواهیم داشت.
  • می‌توانیم سرعت تولید ماسک‌ها، تجهیزات حفاظت فردی، دستگاه‌های تنفس مصنوعی و سایر تجهیزات حیاتی برای کاهش نرخ مرگ‌ومیر را افزایش دهیم.

به بیان دیگر، برای تأمین تسلیحات مورد نیازمان نه به سال‌ها، که به چند هفته زمان نیاز داریم. بیایید هر کاری می‌توان انجام دهیم تا تولید رونق بگیرد. کشورها بسیج شده‌اند و خلاقیت افراد گل کرده، مانند استفاده از چاپگر سه‌بعدی برای تولید قطعات دستگاه تنفس مصنوعی. ما از پس این کار برمی‌آییم. فقط به زمان بیشتری نیاز داریم. آیا حاضرید چند هفته صبر کنید تا پیش از مواجهه با دشمنی مرگبار، تجهیزاتی برای خودتان دست‌وپا کنید؟

این تنها ظرفیتی نیست که بدان نیاز داریم. افزون بر این کارها، در زمانی کوتاه باید کادر درمانی را هم تقویت کنیم و افزایش دهیم. اما این افراد را از کجا بیاوریم؟ باید افرادی را آموزش دهیم تا به پرستاران کمک کنند و باید پرستاران بازنشسته را فرابخوانیم. بسیاری از کشورها هم‌اینک این کار را شروع کرده‌اند، اما این کاری زمان‌بر است. ما ظرف چند هفته و پیش از اینکه همه‌چیز فروبپاشد باید این کار را انجام دهیم.


کاهش سرایت بین عموم مردم

مردم ترسیده‌اند. کروناویروس دشمنی نوظهور است. هنوز خیلی کارها هست که انجامشان را بلد نیستیم! مردم هنوز یاد نگرفته‌اند با هم دست ندهند. هنوز همدیگر را بغل می‌کنند. درها را با آرنج‌هایشان باز نمی‌کنند. بعد از لمسِ دستگیره دست‌هایشان را نمی‌شویند. پیش از نشستن، میز را ضدعفونی نمی‌کنند.

وقتی به تعداد کافی ماسک داشته باشیم، می‌توانیم بیرون از مراکز درمانی هم از آن‌ها استفاده کنیم. اما الان بهتر است ماسک‌ها را برای استفادۀ کادر درمان نگه داریم. اما اگر در این زمینه کمبود نداشته باشیم، مردم عادی هم باید برای کارهای روزمره ماسک بزنند تا احتمال آلوده‌کردن سایرین در هنگام بیماری به حداقل می‌رسد، و با آموزش‌های مناسب می‌توانیم احتمال این را که افراد دارای ماسک مبتلا شوند، کاهش دهیم (تا آن زمان، حتی پوشیدن ماسک‌های خانگی هم بهتر از هیچی است).

همگی این‌ها راهکارهایی ارزان برای کاهش نرخ انتقال هستند. هرچه این ویروس کمتر منتشر شود، در آینده به اقدامات کمتری برای کنترش نیاز خواهد بود. برای اینکه به افراد در این باره آموزش دهیم و تجهیزات کافی در اختیارشان بگذاریم، به زمان نیاز داریم.


شناخت ویروس کرونا

اطلاعات ما دربارۀ این ویروس بسیار ناچیز است. اما هر هفته صدها مقاله درباره‌اش منتشر می‌شود.



بالاخره جهان علیه دشمنی مشترک متحد شده است. پژوهشگران سراسر دنیا بسیج شده‌اند تا این ویروس را بهتر بشناسند.

  • این ویروس چطور منتشر می‌شود؟
  • میزان سرایت را چطور می‌شود کاهش داد؟
  • ناقلان بدون علامت چند درصد هستند؟
  • آیا خودشان هم گرفته‌اند؟
  • بهترین شیوه‌های درمانی چیست؟
  • این ویروس چقدر زنده می‌ماند؟
  • روی چه سطوحی؟
  • رعایت فاصلۀ اجتماعی چقدر بر نرخ انتقال تأثیر دارد؟
  • این اقدامات چه هزینه‌هایی تحمیل می‌کنند؟
  • بهترین شیوه‌های ردیابی مبتلایان چیست؟
  • آزمایش‌هایمان چقدر پایایی دارند؟

پاسخ‌های مشخص به این پرسش‌ها کمک می‌کند واکنش‌هایمان سنجیده‌تر باشند و آسیب‌های جانبی اقتصادی و اجتماعی را به حداقل برسانیم. و برای یافتن این پاسخ‌ها فقط به چند هفته زمان نیاز داریم، نه چند سال.

یافتن درمان

در کنار همۀ این‌ها، اگر ظرف چند هفتۀ آینده بتوانیم درمان این بیماری را پیدا کنیم چه؟ هر یک روزی که این بیماری راعقب نگه داریم، به یافتن درمان نزدیک‌تر می‌شویم. همین حالا چندین گزینه برای درمان این بیماری مطرح شده‌اند، از فاویلاویر گرفته تا کلروکین. اگر تا دو ماه آینده توانسته باشیم درمانی برای کروناویروس بیابیم چطور؟ چقدر احمقانه به نظر خواهد رسید اگر امروز میلیون‌ها نفر را با استراتژی کاهش به کام مرگ بفرستیم.

مقایسۀ هزینه‌ها با مزایا

تمام عوامل فوق می‌توانند کمک کنند جان میلیون‌ها تن را نجات دهیم. کافی نیست؟ متأسفانه سیاستمداران فقط به فکر جان مبتلایان هستند. آن‌ها باید به تمام مردم فکر کنند، و اقدامات سختگیرانۀ رعایت فاصلۀ اجتماعی بر دیگران تأثیر می‌گذارد.

در این لحظه هیچ نمی‌دانیم که اقدامات رعایت فاصلۀ اجتماعی چقدر می‌توانند نرخ انتقال را کاهش دهند. همچنین هیچ برآوردی از هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی این اقدامات نداریم.

وقتی هزینه‌ها و مزیت‌های این اقدامات را نمی‌دانیم، چطور می‌توانیم بفهمیم که بهترین اقدام در بلندمدت کدام است؟

فقط چند هفته کافی است تا بتوانیم پیامدهای این اقدامات را بررسی کنیم، درکشان کنیم، اولویت‌بندی‌شان کنیم، و تصمیم بگیریم که کدامیک را باید اجرا کنیم.

تعدا کمتر مبتلایان، درک بهتر مسئله، ساخت تجهیزات، شناسایی ویروس، درک مزیت‌ها و هزینه‌های اقدامات مختلف، آموزش مردم… این‌ها برخی از ابزارهای زیربنایی برای مقابله با این ویروس هستند، و ما فقط چند هفته زمان نیاز داریم تا به بسیاری از آن‌ها دست پیدا کنیم. در مقابل، بی‌خردی نیست که همین حالا استراتژی‌ای را در پیش بگیریم که ما را – ناآماده – در تیررس دشمن قرار می‌دهد؟


4. آسانی از پی سختی

حالا می‌دانیم که استراتژی کاهش احتمالاً انتخابی فاجعه‌بار است و استراتژی مهار مزایای کوتاه‌مدت فراوانی در پی دارد.

اما مردم دغدغه‌هایی بایسته دربارۀ این استراتژی دارند:

  • این استراتژی چقدر طول می‌کشد؟
  • چه هزینه‌هایی تحمیل می‌کند؟
  • آیا با موج دوم بیماری هم، مثل زمانی که کاری نمی‌کردیم، مواجه می‌شویم؟

در اینجا نگاهی می‌اندازیم به اینکه استراتژی مهار چطور عمل خواهد کرد. می‌توانیم این را «آسانی از پی سختی» بنامیم.

سختی

اول، سریع و مقتدرانه اقدام می‌کنیم. به تمام دلایلی که در بالا برشمردیم، و با عنایت به ارزش زمان، در پی این هستیم که ویروس را در کوتاه‌ترین زمان رام کنیم.



یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها این است: این استراتژی چقدر طول می‌کشد؟

یکی از نگرانی‌های همگانی این است که ماه‌ها در خانه‌هایمان قرنطینه خواهیم شد، در پی آن فاجعۀ اقتصادی به بار می‌آید و از لحاظ روحی هم فرسوده می‌شویم. متأسفانه این ایده در مقالۀ معروف کالج سلطنتی هم مد نظر قرار گرفته است:



این نمودار یادتان هست؟ فضای آبی‌رنگی که از آخر مارس شروع می‌شود و تا آخر اوت ادامه می‌یابد، بازه‌ای است که این مقاله به‌عنوان دوران سختی مطرح می‌کند: مهار اولیه‌ای که شامل رعایت فاصلۀ اجتماعی می‌شود.

اگر شمای سیاستمدار ببینید که یکی از گزینه‌ها این است که استراتژی کاهش را اجرا کنید و بگذارید صدهاهزار یا میلیون‌ها نفر بمیرند، و گزینۀ دیگر این است که اقتصاد را برای 5 ماه متوقف کنید و در نهایت هم دوباره به همان اوج ابتلا و مرگ‌ومیر برسید، یعنی گزینه‌های خوشایندی پیش رویتان نیست.

اما لزوماً این اتفاقی نیست که می‌افتد. این مقالۀ کالج سلطنتی، که امروزه مبنای سیاستگذاری‌ها شده است، به‌سبب خطاهای زیربنایی به‌شدت زیر تیغ انتقادهاست. این مقاله ردیابی تماس‌های مبتلایان (مهم‌ترین سیاست کشورهایی نظیر کرۀجنوبی، چین و سنگاپور) یا محدودیت‌های سفر (سیاستی حیاتی در چین) و نیز تأثیر جمعیت‌های بزرگ را نادیده گرفته است.

زمان موردنیاز برای دوران سختی هم چند هفته است، نه چند ماه.



این نمودار تعداد مبتلایان جدید را در کل استان هوبی (با 60 میلیون جمعیت) از 23 ژانویه (3 بهمن) نشان می‌دهد. در عرض 2 هفته این کشور به‌تدریج حالت عادی برگشت. ظرف تقریباً 5 هفته این بیماری کاملاً تحت کنترل بود. و ظرف 7 هفته تعداد موارد جدید به حداقل رسید. یادمان باشد که این آلوده‌ترین منطقۀ چین بود.

فراموش نکنید که این‌ها همان میله‌های نارنجی‌رنگ هستند. میله‌های طوسی‌رنگ، یعنی تعداد مبتلایان واقعی، خیلی زودتر فروکش کرده‌اند (شکل 9 را ببینید).

اقداماتی که مسئولان در این منطقه انجام دادند، بسیار شبیه همان اقداماتی هستند که ایتالیا، اسپانیا و فرانسه انجام می‌دهند: ایزوله‌سازی، قرنطینه، اجبار مردم به ماندن در منزل مگر برای کارهای ضروری یا خرید اقلام غذایی، ردیابی ارتباطات افراد، آزمایش‌گیری، افزایش تعداد تخت‌های بیمارستانی، محدودیت سفر…

اما جزئیات هم مهم‌اند.

اقدامات چین سختگیرانه‌تر بودند. برای مثال، در هر خانواده فقط یک نفر مجاز بود هر سه روز یک بار برای خرید اقلام خوراکی از خانه خارج شود. همچنین قوانین هم با قاطعیت اجرا می‌شدند. به‌نظر می‌رسید همین سختگیری‌ها بود که این همه‌گیری را سریع‌تر متوقف کرد.

در ایتالیا، فرانسه و اسپانیا اقدامات این‌قدر سفت‌وسخت نیستند، و در اجرای آن‌ها هم قاطعیت به خرج داده نمی‌شود. مردم کماکان در خیابان‌ها قدم می‌زنند بدون اینکه ماسک زده باشند. این وضعیت احتمالاً باعث می‌شود دوران سختی طولانی‌تر شود: زیرا به زمان بیشتری برای کنترل کامل همه‌گیری نیاز خواهد بود.

برخی افراد استدلال می‌کنند که «حکومت‌های دموکرات هرگز نمی‌توانند تعداد مبتلایان را به این شیوه کاهش دهند». این افراد اشتباه می‌کنند.



کرۀجنوبی زمانی بدترین وضعیت را بیرون از چین داشت. حالا اما اوضاع این کشور به‌خوبی تحت کنترل است. و این کار را بدون اینکه از مردم بخواهند در خانه بمانند، انجام دادند. این کشور این کار را عمدتاً از طریق آزمایش‌گیری گسترده، ردیابی اطرافیان مبتلایان، قرنطینه و ایزوله‌سازی انجام داده است.

اگر کرۀجنوبی بدون الزام به رعایت فاصلۀ اجتماعی توانسته این بیماری را کنترل کند، کشورهای غربی هم بی‌تردید می‌توانند یک دوران سختی را در پیش بگیرند و این همه‌گیری را ظرف چند هفته کنترل کنند. همه‌چیز به نظم و نحوۀ اجرا بستگی دارد.

آیا حاضریم چند هفته در خانه بمانیم تا از مرگ میلیون‌ها تن جلوگیری کنیم؟ به گمانم می‌توانیم. البته بستگی دارد به اتفاقاتی که بعداً روی می‌دهد.


آسانی

اگر با قاطعیت به جنگ کروناویروس برویم، در عرض چند هفته می‌توانیم آن را کنترل کنیم و دست‌بالا را برای ادامۀ مدیریت کار داشته باشیم. بعد از این مرحله نوبت به تلاش‌های بلندمدت می‌رسد تا بتوانیم این ویروس را تا زمان تولید واکسن مهار کنیم.



احتمالاً بزرگ‌ترین و مهم‌ترین خطایی که افراد هنگام دربارۀ این مرحله مرتکب می‌شوند این است که فکر می‌کنند قرار است برای ماه‌ها در منزل بمانند. اصلاً این‌طور نیست. در واقع، به احتمال زیاد به روال عادی زندگی برخواهیم گشت.


دوران آسانی در کشورهای موفق

چطور ممکن است که کرۀجنوبی، سنگاپور، تایوان و ژاپن مدت‌هاست که مبتلایان را شناسایی می‌کنند، به‌ویژه کرۀجنوبی هزاران مبتلا را، و بااین‌حال هنوز سیاست قرنطینۀ خانگی را اجرایی نکرده‌اند؟

در این ویدیو وزیر امور خارجۀ کرۀجنوبی توضیح می‌دهد که کشورش چطور این کار را کرده است. چندان پیچیده نبوده: آزمایش‌گیری مؤثر، ردیابی مؤثر، محدودیت سفر، ایزوله‌سازی مؤثر و قرنطینۀ مؤثر.

این مقاله هم رویکرد سنگاپور را توضیح می‌دهد.

به نظرتان سنگاپور از چه شیوه‌ای استفاده کرده؟ درست است، از همان روش‌هایی که کرۀجنوبی انجام داده است. همچنین هر دو کشور به افرادی که قرنطینه شده‌اند یا بر اثر محدودیت سفر و تأخیرها آسیب دیده‌اند، کمک‌های اقتصادی تخصیص داده‌اند.

آیا انجام چنین کاری برای سایر کشورها دیر شده است؟ نه! با اعمال این سخت‌گیری‌ها شما هم می‌توانید فرصت جدیدی به دست آورید، فرصتی برای برگشتن به مسیر درست.

اما اگر تمام این کارها کافی نباشد، چه؟

نوسان نرخ انتقال

من فاصلۀ چندماهۀ بین دوران سختی و یافتن واکسن را «دوران آسانی» می‌نامم، زیرا الزامات و توصیه‌های بهداشتی در این مدت به سفت‌وسختی و جدیت دوران سختی نیستند. برخی مناطق دوباره با شیوع مواجه می‌شوند، برخی هم تا مدت‌های مدید با آن روبه‌رو نمی‌شوند. بسته به اینکه روند مبتلایان چگونه تغییر کند، شاید مجبور شویم اقدامات رعایت فاصلۀ اجتماعی را تشدید کنیم یا از شدتشان بکاهیم. این همان نوسان نرخ انتقال (R) است: تشدید و تخفیف اقدامات بین بازگشت به روال عادی زندگی، شیوع بیماری، اقتصاد و سلامت.

این نوسان چطور عمل می‌کند؟

همه‌چیز به نرخ انتقال بستگی دارد. در ابتدای کار و در کشوری متعارف و ناآماده، این نرخ چیزی بین 2 تا 3 است؛ یعنی طی چند هفته‌ای که فردی مبتلا می‌شود، به‌طور میانگین 2 تا 3 نفر دیگر را هم مبتلا می‌کند.

اگر این نرخ بالای 1 باشد، تعداد مبتلایان به‌صورت تصاعدی رشد می‌کند و بیماری همه‌گیر می‌شود. اگر هم زیر 1 باشد، بیماری متوقف می‌شود.

در دوران سختی، هدف این است که نرخ انتقال را در کوتاه‌ترین زمانِ ممکن به صفر نزدیک کنیم تا بتوانیم همه‌گیری را قطع کنیم. طبق محاسبات در ووهان این نرخ در ابتدا 3.9 بود، و بعد از قرنطینۀ متمرکز و خانگی به 0.32 رسید.

اما وقتی وارد دوران آسانی می‌شویم، دیگر این میزان از سختگیری ضرورتی ندارد و فقط کافی است آن را زیر 1 نگه داریم. با اقداماتی معدود می‌توانیم آن را کنترل کنیم.



جزئیات مربوط به داده‌ها، منابع و پیش‌فرض‌ها را اینجا می‌توانید مشاهده کنید.

این نمودار به‌طور تقریبی نشان می‌دهد که بیماران مختلف چطور به این ویروس واکنش نشان می‌دهد و این ویروس چطور سرایت می‌کند. هیچ‌کس شکل دقیق این نمودار را نمی‌داند، اما ما داده‌های مختلفی را از منابع متعدد گرد آورده‌ایم تا این فرایند را به‌طور حدودی نشان دهیم.

هر بار که فردی به ویروس آلوده می‌شود، تا حدی قابلیت انتقال آن را هم دارد. روی‌هم‌رفته، تمام این روزهای سرایت به‌طور متوسط 2.5 نفر را آلوده می‌کنند.

باور همگانی بر این است که در مرحلۀ «بدون علامت» هم کماکان اندکی احتمال انتقال وجود دارد. بعد از آن و به‌موازاتی که علائم بیماری ظهور می‌کنند، مردم معمولاً به دکتر مراجعه می‌کنند، بیماری تشخیص داده می‌شود و رفته‌رفته احتمال انتقال از بین می‌رود.

برای مثال، در اوایل ابتلا ویروس در بدن شماست، اما هیچ علامتی ندارید و لذا عادی رفتار می‌کنید. وقتی با افراد صحبت می‌کنید، ویروس را منتشر می‌کنید. وقتی به بینی‌تان دست می‌زنید و بعد در را باز می‌کنید، دستگیره آلوده می‌شود. این‌طوری است که فرد بعدی که در را باز می‌کند و بعد به بینی‌اش دست می‌زند، مبتلا می‌شود.

هرچه ویروس درون بدن شما گسترش یابد، آلوده‌تر می‌شوید. سپس وقتی علائم بروز می‌کنند، آرام‌آرام فعالیت‌های اجتماعی‌تان را کم می‌کنید، در رختخواب می‌مانید، ماسک می‌زنید و به ملاقات دکتر می‌روید. هرچه علائمتان پیشرفت کنند، از لحاظ اجتماعی منزوی‌تر می‌شوید و کمتر ویروس را پخش می‌کنید.

وقتی بستری شوید، حتی اگر بسیار آلوده باشید، کمتر احتمال دارد که ویروس را پخش کنید؛ زیرا ایزوله شده‌اید.

اینجاست که می‌توانید تأثیر نیرومند سیاست‌های کشورهایی مانند کرۀجنوبی و سنگاپور را ببینید:

  • اگر مردم به‌گستردگی آزمایش شوند، حتی پیش از بروز علائم شناسایی می‌شوند. و وقتی هم قرنطینه شوند، دیگر نمی‌توانند ویروس را منتشر کنند.
  • اگر مردم آموزش ببینند که زودتر بتوانند علائم را بشناسند، تعداد روزهای آبی (بدون علامت) کاهش می‌یابد و در نتیجه کمتر دیگران را آلوده می‌کنند.
  • اگر افراد به‌محض بروز علائم ایزوله شوند، آلوده‌سازی دورۀ نارنجی (مرحلۀ بروز علائم) حذف می‌شود.
  • اگر افراد دربارۀ رعایت فاصلۀ اجتماعی، زدن ماسک، شستن دست‌ها یا ضدعفونی‌کردن محیط آموزش ببینند، در کل این دوران ویروس‌های کمتری منتشر می‌کنند.

فقط وقتی باید به سراغ اقدامات سختگیرانه‌تر برویم که این کارهایی که در بالا برشمردیم موفقیت‌آمیز نباشند.


بازگشت سرمایۀ رعایت فاصلۀ اجتماعی

اگر با اجرای تمام این اقدامات کماکان نرخ انتقال بالای 1 باشد، باید تعداد افرادی را که هر فردی با آن‌ها در تماس است کاهش دهیم.

روش‌های کم‌هزینه‌ای برای این کار هست، مانند ممنوعیت تجمعات بیشتر از تعدادی مشخص (مثلا 50 نفر، یا 500 نفر)، یا درخواست از مردم برای دورکاری (در صورت امکان).

روش‌های پرهزینه‌تری هم وجود دارد، مانند بستن مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها، درخواست از همۀ افراد برای قرنطینۀ خانگی، و بستن رستوران‌ها و کافه‌ها.



این نمودار را از این رو تهیه کردیم که نمونۀ مشابهی برای وجود نداشت. هیچ‌کس تاکنون دربارۀ این اقدامات پژوهشی انجام نداده است یا آن‌ها را طوری کنار هم قرار نداده که بشود آن‌ها را با هم مقایسه کرد.

این امر مایۀ ناامیدی است؛ زیرا این مهم‌ترین نموداری است که سیاستمداران برای تصمیم‌گیری به آن نیاز دارند. این نمودار نشان می‌دهد که در ذهن سیاستمداران واقعاً چه می‌گذرد.

سیاستمداران در دوران سختی می‌خواهند نرخ انتقال را تا حد امکان و تحمل پایین بیاورند. در هوبی آن‌قدر جلو رفتند که به 0.32 رسیدند. ما احتمالاً به این همه سختگیری نیازی نداریم و 0.5 یا 0.6 هم کفایت می‌کند.

اما در دوران آسانی و برای بلندمدت تمایل دارند این عدد را نزدیک به 1 اما کماکان زیر آن نگه دارند.

این رویکرد بدین معناست که سیاستمداران، خواه آگاه باشند یا نه، دارند این کارها را می‌کنند:

  • تمام اقدامات ممکن برای کاهش نرخ انتقال را فهرست کنند؛
  • درک درستی از مزایا و معایب هر کدام داشته باشند، از جمله میزان تأثیر هر یک بر نرخ انتقال؛
  • درک درستی از هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی هر گزینه داشته باشند؛
  • این اقدامات را بر اساس هزینه‌ها و مزیت‌هایشان اولویت‌بندی کنند؛
  • اقدامی را انجام دهند که در عین تحمیل کمترین هزینه، بیشترین تأثیر را بر کاهش نرخ انتقال دارد.


این نمودار ساختگی است و عددهایش را خودمان به‌صورت تصادفی وارد کردیم. تا جایی که ما می‌دانیم، چنین داده‌هایی امروزه وجود ندارد؛ درحالی‌که به‌شدت به آن‌ها نیاز داریم.

در ابتدا میزان روایی این اعداد بسیار پایین خواهد بود. اما سیاستمداران باید بر اساس چنین جدولی دست به تصمیم‌گیری بزنند.

آنچه سیاستمداران باید انجام دهند این است که این فرایند را رسمی کنند: بپذیرند که این بازی اعداد است و ما در کوتاه‌ترین زمان باید بفهمیم الان نرخ انتقال چقدر است، تأثیر هر کدام از این اقدامات بر این نرخ چقدر است، و چه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی دارد.

آنگاه می‌توانند تصمیمی منطقی بگیرند که کدام اقدامات را باید انجام دهند.


جمع‌بندی: برایمان زمان بخرید

کروناویروس کماکان همه‌جا در حال گسترش است و 152 کشور مبتلایان را شناسایی کرده‌اند. فرصت بسیار کوتاه است. اما نباید عجله کنیم؛ باید به‌خوبی دربارۀ اقداماتمان فکر کنیم.

برخی کشورها، به‌ویژه آن‌هایی که هنوز خیلی از کروناویروس متأثر نشده‌اند، احتمالاً دل‌مشغول این پرسش‌اند: آیا این بیماری به کشور ما هم می‌رسد؟ پاسخ این است: احتمالاً هم‌اینک رسیده است؛ فقط شما هنوز خبر نشده‌اید. وقتی هم گسترش یابد، نظام درمانی شما اوضاعش به‌شدت از کشورهای ثروتمندی که نظام درمانی پیشرفته‌ای دارند بدتر خواهد بود. بهتر است از امروز فکر فردا باشید و همین حالا دست به اقداماتی بزنید.

در کشورهایی هم که کروناویروس در آن‌ها شیوع پیدا کرده، گزینه‌ها واضح و آشکارند.

از سویی، کشورها می‌توانند مسیر کاهش را در پیش بگیرند: وارد همه‌گیری گسترده شوند، نظام درمانی از پا بیفتد، میلیون‌ها تن را به‌سمت مرگ ببرند، و جهش‌های تازه‌ای از این ویروس را در جهان منتشر کنند.

از سوی دیگر، کشورها می‌توانند بجنگند. می‌توانند چند هفته سیاست قرنطینه را در پیش بگیرند تا برایمان زمان بخرند، یک برنامۀ اجرایی سنجیده تدوین کنند، و این ویروس را تا زمان ساخت واکسن کنترل کنند.

دولت‌هایی در گوشه و کنار جهان، از جمله آمریکا و بریتانیا و سوئیس و هلند، تاکنون مسیر کاهش را برگزیده‌اند.

این امر بدین معناست که به دشمن پشت کرده‌اند. این‌ها می‌بینند که سایر کشورها با موفقیت با این بیماری جنگیده‌اند، اما می‌گویند: ما که نمی‌توانیم این کار را بکنیم!

اگر چرچیل چنین حرفی می‌زد چه می‌گفتید؟ «نازی‌ها همه‌جای اروپا هستند. نمی‌توانیم با آن‌ها بجنگیم. بیایید تسلیم شویم.» این دقیقاً همان کاری است که بسیاری از دولت‌ها در سراسر جهان دارند می‌کنند. این دولت‌ها فرصتی برای مبارزه با این بیماری به شما نمی‌دهند. باید این فرصت را مطالبه کنید.


متأسفانه بسیاری از هموطنانمان هنوز خطر این ویروس را جدی نمی‌گیرند و دولتمردان هم الزامات سختگیرانه‌ای وضع نکرده‌اند. لذا به‌شدت بیم این می‌رود که تعداد مرگ‌ومیر ناشی از این بیماری به‌تدریج اوج بگیرد، نظام درمانی از پا بیفتند و اندوهی جمعی بر کشورمان سایه بیفکند. اگر این مقاله برایتان مفید و روشنگر بود، آن را همرسانی کنید و مطالعه‌اش را به دوستان و عزیزانتان توصیه کنید. آگاهی از بروز فاجعه پیشگیری می‌کند.


مطالب مرتبط

تأثیر کرونا بر اقتصاد جهان (طرحی برای برگرداندن آمریکایی‌ها به سر کار)
تأثیر کرونا بر اقتصاد جهان (طرحی برای برگرداندن آمریکایی‌ها به سر کار)
مهار تأثیر ویروس کرونا بر کسب‌ و کارها و ریسک های اقتصادی آن
مهار تأثیر ویروس کرونا بر کسب‌ و کارها و ریسک های اقتصادی آن
تأثیر کرونا بر کسب‌ و کارهای کوچک و متوسط
تأثیر کرونا بر کسب‌ و کارهای کوچک و متوسط
رهبری کسب و کارها در زمان بحران کرونا
رهبری کسب و کارها در زمان بحران کرونا

2,393 comments

نظرات

Your email address will not be published.