
تأثیر کرونا بر اقتصاد جهان-طرحی برای برگرداندن آمریکاییها به سر کار
در ادامۀ سلسله نوشتارها دربارۀ تأثیر کرونا بر اقتصاد جهان ، این بار به سراغ مقالهای از توماس فریدمن، ستوننویس نیویورک تایمز رفتیم. در این مقاله که در سوم فروردین منتشر شده است، فریدمن به سراغ برخی متخصصان از جمله دکتر دیوید کاتز رفته و رویکرد متفاوت این افراد را برای مقابله با کرونا توضیح میدهد. این دسته از خبرگان حوزۀ سلامت بر این باورند که به چندین ماه قرنطینۀ نامحدود نیازی نیست و این بیماری را میتوان ظرف چند هفته مهار کرد؛ و با این رویکرد میتوان سلامت عمومی و اقتصاد را که بهشدت در معرض خطر است، به روال عادی بازگرداند.
روزهای فعلی سنگ محکی برای تمام رهبران شهری، ایالتی و کشوری است. در دورانی که غبار تردید مسیر پیش رو را تیره کرده، افرادی که همه کنار گود نشستهاند مدام بر سر این رهبران فریاد میزنند که تصمیمهایی مهم دربارۀ مرگ و زندگی بگیرند. من با این رهبران احساس همدردی میکنم. میدانم که نیتشان خیر است. اکنون که خیلی از کسبوکارها بسته شدهاند و میلیونها نفر از کار بیکار شدهاند، برخی متخصصان میگویند: «لحظهای صبر کنید! داریم چه بلایی سر خودمان و سر اقتصادمان میآوریم؟ چه بر سر نسل بعدی خواهد آمد؟ آیا پیامدهای این راهکار، حتی در کوتاهمدت، از پیامدهای خود این بیماری بدتر نیست؟»
من اینجا همین پرسشها را بررسی میکنم. رهبرانمان کورکورانه تصمیم نمیگیرند: آنها مطابق توصیههای متخصصان بنام همهگیری و خبرگان سلامت عمومی عمل میکنند. اما باید مراقب «گروهزدگی» باشیم که واکنشی طبیعی اما خطرناک برای مواجهه با بحرانی ملی و جهانی است. (گروهزدگی بدین معناست که میل به همگرایی در گروه، به تصمیمی غیرعقلانی و ناکارآمد منجر میشود.) ما داریم تصمیمهایی میگیریم که بر کل کشور و کل اقتصادمان تأثیر میگذارند؛ لذا خطاهایی هرچند کوچک در تعیین مسیر میتوانند پیامدهایی مهیب و نابخشودنی داشته باشند.
البته چون این ویروس بهیکباره بسیاری از آمریکاییها را تحت تأثیر قرار میدهد، باید تختهای بیمارستانی بیشتری فراهم کنیم و باید در فکر تأمین تجهیزات درمانی برای مبتلاشدگان و تجهیزات حفاظتی مانند ماسکهای N95 برای دکترها و پرستارهایی باشیم که از بیماران کرونایی مراقبت میکنند. این امر ضروری است! همچنین باید ناکامی عظیممان در اجرای سریع و گستردۀ آزمایشها را جبران کنیم. این امر بسیار ضروری است!

اما درعینحال با همین ضرورت باید از خودمان بپرسیم که آیا میتوانیم تهدید این ویروس را برای اقشاری که بیشتر در معرض خطر هستند کمینه کنیم، و احتمال این را که تعداد بیشتری از آمریکاییها با ایمنی به سر کارهایشان برگردند بیشینه کنیم؟ یکی از متخصصانی که با او صحبت کردم اعتقاد دارد که اگر برای لحظهای مکث کنیم و دوباره دربارۀ چالش کروناویروس فکر کنیم، تحقق این اتفاق ظرف چند هفته چندان دور از ذهن نیست.
در واقع، اگر اینباکس من را بتوان مشتی از خروار پنداشت، انتقادهایی متقن متوجه راهبردی است که کشور در پیش گرفته است. وقتی رئیس جمهوری داشته باشید که اول میگوید کروناویروس فریبی بیش نیست و دور روز بعد علیهاش اعلام جنگ میکند، باید هم کشور سردرگم شده باشد. بسیاری از متخصصان سلامت در پی این هستند که بین مسائل پزشکی، اقتصادی و اخلاقی – که همگی بهیکباره به ما هجوم آوردهاند – توازن بهتری برقرار کنند.
دکتر جان یوآنیدیس (John P.A. Ioannidis)، همهگیرشناس و مدیر مرکز نوآوری فراپژوهشی دانشگاه استنفورد، در مقالهای در 27 اسفند در وبسایت statnews.com اشاره کرد که ما هنوز برآورد دقیقی از نرخ مرگومیر مردم بر اثر کروناویروس نداریم. گرچه، بررسی برخی از بهترین شواهد کنونی نشان میدهد که این نرخ ممکن است 1 درصد و شاید حتی کمتر باشد.
یوآنیدیس مینویسد: «اگر این نرخ درست باشد، قرنطینهکردن کل جهان با این پیامدهای اقتصادی و اجتماعی عظیمِ احتمالی کاملاً غیرمنطقی است. مثل این است که یک گربۀ خانگی به یک فیل حملهور میشود و فیل، سردرگم و در تقلا برای دککردن گربه، ناگهان از صخره میافتد و میمیرد.»
دکتر استیون ولف (Steven Woolf)، مدیر سابق مرکز جامعه و سلامت در دانشگاه ویرجنیا کامِنوِلت، ایدههایی را که در یک مقاله مطرح کرده با من در میان گذاشت: «واکنش جامعه به کووید19، مانند تعطیلی کسبوکارها و قرنطینۀ شهرها، شاید برای جلوگیری از گسترش بیماری در جامعه لازم باشد، اما به شیوههای دیگری ممکن است به جامعه آسیب بزند و جان افرادی را بگیرد. بیماری را در نظر بگیرید که در قفسۀسینهاش درد دارد یا احتمال دارد سکته کند: وضعیتی که سرعت واکنش برای حفظ جان بسیار مهم است؛ اما این فرد بهدلیل ترس از گرفتن کرونا تردید دارد که آیا با اورژانس تماس بگیرد یا نه. یا بیماری سرطانی که مجبور است شیمیدرمانی را متوقف کنند، چون مرکز درمانی تعطیل شده است. یا بیماری که دچار انسداد ریه شده، اما بهسبب فقدان دستگاه تنفس مصنوعی فوت میکند.
همچنین فشار روانی و استرسی را تصور کنید که تعطیلی اقتصاد در پی میآورد – و آورده است – و بسیاری را بیکار کرده است.
ولف میگوید: «درآمد یکی از شاخصهای تأثیرگذار در میزان سلامتی و البته طول عمر است. ازدستدادن درآمد و بیکاری بسیاری از کارگران را از بیمۀ سلامت محروم میکند و بسیاری از خانوادهها را مجبور میکند از هزینههای مراقبت و درمان بزنند تا بتوانند پول خوردوخوراک، مسکن و دیگر نیازهای اساسی را تأمین کنند. رنگینپوستها و فقرا، که نسلاندرنسل نرخ مرگومیر در بینشان بیشتر بوده، بیشترین آسیب را خواهند دید و احتمالاً کمترین کمک را دریافت میکنند. اینها همان نظافتچیان هتلهای تعطیلشده و خانوادههایی هستند که با تعطیلی وسایل حملونقل عمومی، هیچ گزینۀ دیگری برای رفتوآمد ندارند. کارگران کمدرآمدی هم که با هزار دشواری پولی پسانداز میکنند و خودشان را به فروشگاه میرسانند، ممکن است با قفسههایی خالی مواجه شوند؛ زیرا خریداران وحشتزده زودتر آمدهاند و کل موجودی فروشگاهها را جارو کردهاند.»

راه دیگری هست؟ یکی از بهترین ایدههای جایگزین را دکتر دیوید کاتز (David L. Katz)، بنیانگذار و مدیر مرکز پژوهشهای پیشگیری دانشگاه ییل و متخصص سلامت عمومی و پزشکی پیشگیری، پیشنهاد کرده است.
کاتز روز اول فروردین مقالهای در نیویورک تایمز منتشر کرد که توجهم را جلب کرد. استدلالش این بود که هماینک سه هدف داریم: نجات بیشترین تعداد انسانها، اطمینان از اینکه نظام درمانی از پا درنمیآید، و اطمینان از اینکه در فرایند دستیابی به این دو هدف اول، اقتصادمان از هم فرو نمیپاشد و در نتیجهاش شاهد مرگومیرهای بیشتری نخواهیم بود.
او توضیح میدهد که به همۀ این دلایل، باید از استراتژی «ممنوعیت افقی» که حالا در پیش گرفتهایم، یعنی محدودسازی جابهجایی و دادوستد برای تمام افراد بدون توجه به ریسکهای مختلفی که برای عفونتهای شدید وجود دارد، به استراتژی دقیقترِ «ممنوعیت عمودی» روی بیاوریم.
رویکرد ممنوعیت عمودی بر قرنطینه و محافظت از افرادی تأکید دارد که اگر در معرض کروناویروس قرار بگیرند، احتمال دارد فوت کنند یا آسیبهای بلندمدت ببینند: یعنی افراد مسن، افراد دارای بیماریهای زمینهای، و افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند. در این رویکرد، با باقی جامعه باید همانطوری رفتار کنیم که قبلاً با تهدیدهای مشابهی مانند آنفولانزا رفتار کردهایم. یعنی باید به مردم بگوییم هنگام سرفه یا عطسهکردن رعایت کنند، مرتب دستهایشان را بشویند و اگر تصور میکنند بیمار شدهاند، در منزل بمانند تا بهبود پیدا کنند. اگر هم مطابق انتظار حالشان بهتر نشد، آنگاه به مراکز خدمات درمانی مراجعه کنند.
چون در این بیماری نیز مانند آنفولانزا اکثر مردم در عرض چند روز از این بیماری عبور میکنند، تعداد کمی نیازمند بستری میشوند و درصد بسیار اندکی از افرادِ آسیبپذیرتر هم متأسفانه فوت میکنند. (یعنی کروناویروس بسیار خطرناکتر از آنفولانزای معمولی است که آشنای حضورتان هست.) همانطور که کاتز میگوید، فرمانداران و شهرداران با انتخاب رویکرد افقی و اینکه همۀ ما را برای مدتی نامعلوم روانۀ خانه میکنند، در عمل ممکن است خطر سرایت را برای افراد آسیبپذیرتر بیشتر کنند.
کاتز اشاره میکند که «وقتی کارگران را مرخص میکنیم و خوابگاههای دانشگاهها را تعطیل میکنیم و تمام دانشجویان را به خانه میفرستیم، دانشجویانی که معلوم نیست ناقل و مبتلا باشند یا نه به خانوادههایشان در سراسر کشور ملحق میشوند. و چون ما آزمایشگیری گسترده نداریم، ممکن است ناقل این ویروس باشند و آن را به والدین میانسال و پدربزرگ و مادربزرگهای کهنسالشان منتقل کنند.
بعد از خواندن این مقاله با کاتز در ایالت کِنِتیکِت تماس گرفتم و گفتم: «خب، اما الان که راه برگشت نداریم. اکثر شهرها و ایالتها کمابیش فاصلهگیری اجتماعی افقی را اجرا کردهاند و در خانه پناه گرفتهاند. آیا میشود آب رفته را به جوی بازگرداند، بدون اینکه به اقتصادمان آسیب بزنیم؟»
پاسخ داد که حتماً میشود. «حالا که تقریباً همهچیز را تعطیل کردهایم، کماکان میتوانیم رویکردی هدفمندتر در پیش بگیریم. حتی شاید بهموازاتی که به ممانعت عمودیِ ریسکمحور روی میآوریم، بتوانیم از تلاشهای کنونی برای ممنوعیت افقیِ تمام جمعیت به نفع خودمان بهره ببریم.»
چطور؟ پاسخ کاتز این بود که «با استفاده از راهبرد قرنطینۀ دوهفتهای». کافی است به همه بگوییم که دو هفته در خانه بمانند، نه برای مدتی نامحدود. (از جمله به تمام دانشجویان بیمسئولیتی که در سواحل فلوریدا گرد هم جمع میشوند.) اگر شما مبتلا باشید، معمولاً در طی این بازۀ دوهفتهای علائم بیماری آشکار میشوند.
کاتز گفت: «آنوقت آنهایی که علائم بیماری را دارند، خواه آزمایش داده باشند یا نه، باید خودشان را قرنطینه کنند؛ یعنی درست همان کاری که دربارۀ آنفولانزا میکنیم. آنهایی هم که بعد از اتمام این دو هفته علامت نداشتند، اگر جزو جمعیتهای کمریسک هستند باید اجازه یابند به سر کار یا دانشگاه برگردند.»
عملاً طی دو هفته از الان، یا شاید چند هفته بیشتر، میتوانیم جامعه را احیا کنیم. «اینکه مردم بتوانند نور انتهای تونل را ببینند و بدانند خط پایان کجاست، تأثیری خارقالعاده بر روحیهشان و بر اقتصاد دارد. ریسک چنین کاری صفر نیست، اما زندگی هر روز ما کِی بدون ریسک بوده است؟»
کاتز اضافه میکند که درعینحال باید تمام تلاشمان را بکنیم تا هرگونه تماسِ ناقلان احتمالی را با افراد مسن، افراد دارای بیماریهای زمینهای و افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند و کروناویروس برایشان بیشتری خطر را دارد، قطع کنیم. همچنین «میتوانیم گروههای کوچکی از متخصصان بهداشت (که مطمئنیم ناقل نیستند) تشکیل دهیم تا ترجیحاً به افراد پرریسکتر رسیدگی کنند.»
کاتز میگوید که بدین ترتیب «افراد آسیبپذیر بهخوبی تحت محافظت قرار میگیرند تا اینکه دورۀ این بیماری به سر برسد. همچنین درصد ناچیزی از ماهایی که ناگزیر بهدلیل ابتلا به کروناویروس حالمان به وخامت گراییده، در سیستمی تحت مراقبتهای درمانی قرار میگیریم که از پا نیفتاده… . البته ما بعد از دو هفته به شیوع صفر نخواهیم رسید؛ در هیچ سناریویی نمیتوانیم به شیوع صفر برسیم. هدف این است که با جلوگیری از ابتلای افراد آسیبپذیر توسط آنهایی که علائمی دارند یا ندارند، تعداد مبتلایان بدحال را به کمترین حد برسانیم.»
به همین دلیل است که باید از این دورانِ گذار دوهفتهای (یا بیشتر، بسته به تصمیم مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها) استفاده کنیم و با تحلیل دادهها، بهترین معیارها را برای تفکیک اقشار آسیبپذیر از دیگران مشخص کنیم. برای مثال، برخی جوانترها توسط کروناویروس کشته شدهاند. باید چرایی این اتفاق را بهتر بفهمیم. کاتز میگوید پژوهشها نشان میدهند بسیاری از این افراد نیز بیماریهای زمینهایِ جدی داشتهاند. البته برای اطمینان به دادهها و تحلیلهای بیشتری نیاز است. اینکه چه کسانی در معرض ریسک بیشتری هستند، باید بر مبنای جدیدترین دادههایی باشد که مقامات بهداشتیِ عمومی مرتباً آنها را بهروز میکنند.
به همین دلیل است که فشارآوردن به دولت فدرال برای تسریع و گسترش آزمایشگیری اقدامی بسیار مهم است.
برای اینکه ببینیم استراتژی دو هفته قرنطینه و جداسازی اقشار آسیبپذیر، گروهبندی ریسک کروناویروس و واکنشهای مختلف به آن چگونه عمل میکنند، کاتز یک مدلسازی تخمینی روی وبسایتش قرار داده است.
رویکرد کاتز هم سنجیده و هم امیدبخش است. او در اصل استدلال میکند که در این مرحله هیچ راهی برای جلوگیری از این واقعیت نیست که بسیاری از آمریکاییها در نهایت به کروناویروس مبتلا خواهند شد. کاروان این بیماری به راه افتاده است.
کاتز میگوید: ما فرصت کنترل جمعیت را از دست دادیم، پس حالا باید فرصتطلبهایی استراتژیک باشیم: حالا بهتر است اجازه دهیم آنهایی که بههرحال ویروس را خواهند گرفت و احتمال خیلی زیادی دارد که بدون حادثۀ مهمی بهبود پیدا کنند، مبتلا شوند و بر آن غلبه کنند و به سر کارها و روال عادی زندگیشان برگردند. و درعینحال از اقشار آسیبپذیر محافظت کنیم.»
در این مدت، مانند کاری که چین و کرۀجنوبی انجام دادند، باید امکانات آزمایشگیری سیار و تبسنجی را همهجا مستقر کنیم تا آنهایی را که این رویکرد قرنطینۀ 14روزه را رعایت نمیکنند یا به هر دلیلی مبتلا و بیمار میشوند، شناسایی کنیم. همچنین باید از این موضوع مطمئن شویم که وقتی فردی از کووید 19 بهبود یافت، برای مدتی به آن ایمنی پیدا میکند یا ناقل نخواهد بود. کاتز میگوید اکثر محققان چنین باوری دارند، اما گزارشهایی دربارۀ ابتلای مجدد وجود دارد و این موضوع هنوز محل مناقشه است.
کاتز میگوید: «تأیید اینکه بیماران کاملاً بهبود پیدا کردهاند، کاملاً ایمن شدهاند و دیگر ناقل بیماری نیستند، مؤلفهای حیاتی در حفاظت از عزیزان آسیبپذیرمان در برابر ابتلای شدید است.»
کاتز چنین نتیجه میگیرد که وقتی نرخ انتقال به نزدیک صفر برسد و ایمنی رمهای ایجاد شود، میتوانیم دربارۀ اعلام وضعیت سفید به اقشار آسیبپذیر تصمیم بگیریم. این کار شاید ماهها طول بکشد. اما کاتز برآورد میکند که اکثر مردم ظرف چند هفته میتوانند به روال عادی زندگی روزمره برگردندو لزومی ندارد چندین ماه نامشخص در قرنطینه باشند.
با همۀ این تفاصیل، باید تلاشهای شبانهروزی برای یافتن درمان و واکسنهای مؤثر ادامه یابند و این کوششها باید در تمام سطح جهان و با بیشترین سرعت انجام شوند.
من متخصص پزشکی نیستم؛ گزارشگریام که نگران عزیزانم، همسایگانم و تمام مردم هستم، هر که هستند و هر کجا که هستند. من این ایدهها را نشر میدهم نه اینکه چون فکر میکنم درمانی جادویی هستند یا اینکه خطبهخطش را نقادی کردهام. من اینها را منعکس میکنم چون مطمئنم هرچه به انتخاب ناگزیرمان نزدیک میشویم، باید بحث و گفتوگوها دربارۀ این بیماری را گسترش دهیم و باید کمتر در پی «ذهنیت رمهای» و بیشتر در پی «ایمنی رمهای» باشیم:
یا اجازه دهیم خیلیهامان کرونا بگیرند، بهبود یابند و به سر کار برگردند، در عین اینکه نهایت تلاشمان را میکنیم تا از مرگ اقشار آسیبپذیر جلوگیری کنیم. یا اینکه کشور را برای چندین ماه تعطیل کنیم تا بتوانیم همۀ افراد را، فارغ از اینکه چقدر آسیبپذیر هستند، در همهجا از شر این ویروس حفظ کنیم، و همزمان بسیاری دیگر را به شیوههای دیگری بکشیم، اقتصادمان را بکشیم و شاید آیندهمان را بکشیم.