مدیریت تعمیرات اساسی و توقفات تولید، در فضای رقابتی امروز، اهمیت دوچندانی دارد. تعیین زمان اجرا، مشخص کردن فعالیتها، برنامهریزی دقیق، بودجهریزی اصولی، مدیریت پیمانکاران و مدیریت ریسک عوامل بسیار مهم در یک پروژه تعمیرات اساسی هستند. انجام فعالیتهای غیرضروری و ضعف در برنامهریزی و زمانبندی تعمیرات اساسی، به راحتی زیانهای هنگفتی به سازمانها تحمیل میکند. جالب است که با چنین تأثیر عظیمی که تعمیرات اساسی (اورهال) بر تولید دارد، هنوز به طور مناسب در کانون توجه نیست. مدل مدیریت تعمیرات اساسی تام لناهان، با سابقه اجرای فراوان، پیشنهاداتی ارزشمند برای سیستماتیک کردن تعمیرات اساسی دارد.
داراییها و تجهیزات مهم و بزرگ، نیاز به فعالیتهایی برای نگهداری و تعمیرات دارند که فقط زمانی انجامشدنی است که کارخانه متوقف باشد و برای انجام چنین کارهایی ایمن باشد (شامل انواعی از بازرسی، تعمیرات اساسی تجهیزات، تعمیرات جزئی و اصلاحات). از طرفی چون کارهایی که در طی این رویداد انجام میشود نسبت به حالت عادی هزینه و ریسک بیشتری دارند، باید با استفاده از تیمی متبحر و فرایندی مناسب، تا جای ممکن، بهینهترین دامنه کار در تعمیرات اساسی (اورهال) وجود داشته باشد.
دامنه کار همان سنگبنایی است که دیگر ابعاد تعمیرات اساسی بر آن سوار میشود و تأثیری شگرف بر تعیین هزینهها خواهد داشت. منطقش ساده است: ارشدترین مدیر سازمان باید یک کمیتۀ راهبری از مدیران ارشد تشکیل دهد که در فواصل مشخصی در طی سال گردهم آیند. مدیران ارشد با اعمال کنترل از یک سال قبل از تعمیرات اساسی (این زمان در مدل تام لناهان، بسته به پیچیدگی و ابعاد پروژه متفاوت است)، باید تخمینهایی داشته باشند و دقت این تخمین به تعریف مؤثر دامنۀ کار وابسته است.
در مجموع، دامنه کار تعمیرات اساسی، باید شامل فعالیتهایی باشد که قابلیت اطمینان را تا تعمیرات اساسی بعدی، در سطحی مطلوب حفظ کند. سادهترین تعریف یک کارخانه قابلاطمینان این است: «کارخانهای که در هنگام نیاز در دسترس است و میتواند مطابق مشخصات طراحیشده و بهشکلی مقرونبهصرفه و ایمن در طی عمرش فعالیت کند». پس فقط فعالیتهایی در تعمیرات اساسی (اورهال) باید گنجانده شوند که نیازمند توقف هستند، ضروری هستند و مستقیما بر قابلیت اطمینان موثرند.
هزینۀ واقعی تعمیرات اساسی اغلب بیش از مقدار محاسبه شده است زیرا بسیاری از سازمانها کل هزینهها را محاسبه نمیکنند و فقط به هزینههای مستقیم برنامهریزی و اجرای این رویداد بسنده میکنند. کنترل ممکن نیست مگر اینکه تمام عناصر هزینهبر لحاظ شوند. ما فقط میتوانیم هزینههایی را کنترل کنیم که از آنها آگاهی داشته باشیم.
دغدغه اصلی، میزان سود از دسترفته است که خود به دو بخش تقسیم میشود:
وقتی کارخانه به دلیل تعمیرات اساسی تعطیل است، و در روزهای بعد از تعمیرات اساسی که نرخ تولید یا کیفیت محصولات ممکن است هنوز کمتر از میزان هدف باشد.
دغدغه دوم هم این است که بعضی از عناصر هزینه اغلب نادیده گرفته میشود یا پنهان میمانند. هزینههایی مانند حقوق کارکنان برای حضور در جلسات آمادهسازی و برنامهریزی تعمیرات اساسی، هزینه استفاده از تجهیزاتی که در مالکیت سازمان هستند (که اگر تعمیرات اساسی نبود در جای دیگری میتوانستند استفاده شوند)، هزینه واقعی قطعات و … هزینههایی هستند که معمولا محاسبه نمیشوند.
مواردی که گفته شد، اهمیت بسیاری در راه تعالی مدیریت تعمیرات اساسی (مدیریت اورهال) دارند ولی عوامل موفقیت محدود به این موارد نیستند. مهمترین نکته این است که برنامهریزی و آمادهسازی تعمیرات اساسی (برنامه ریزی اورهال) باید با دقت بیشتری انجام شود، برنامههای سرمایهای همسو شوند، دامنۀ کار چکشکاری شود، میزان استهلاک کارخانه و تأثیر احتمالیاش بر قابلیتاطمینان ارزیابی شود، مواد و قطعات برنامهریزی شوند و با پیمانکاران توانمندی که در زمینۀ تعمیرات اساسی کارخانه تخصص دارند مشارکت شود.
با توجه به مغفول ماندن این حوزه در کشور، شرکت پمکو با سابقه سالها تحقیق و تجربه در زمینه مدیریت دارایی های فیزیکی، در حوزه تعالی در مدیریت تعمیرات اساسی (مدیریت اورهال) نیز پیشقدم بوده است و در سال 96، کتاب مرجع کاربردی تعمیرات اساسی را چاپ نموده که ترجمه کتابی از تام لناهان، پایهگذار مدل تعالی تعمیرات اساسی است. این مدل، تمامی مسائلی که در پروژه تعمیرات اساسی باید به آنها توجه نمود را در خود جای داده است. مشاوران شرکت پمکو برای پیادهسازی مدل تعالی تعمیرات اساسی با شما همگام بوده تا تعمیرات اساسی در کوتاهترین زمان با بهینهترین هزینه و کمترین حوادث اجرا شود.