صرفهجویی در هزینه، افزایش بهرهوری داراییها: چرا پرسنل نگهداری و تعمیرات اهمیت دارند؟
نبرد برای بهرهوری بیشتر از داراییهای فیزیکی در خط مقدم، برنده یا بازنده دارد. تصمیمات کارکنان نقش اساسی در انجام این مهم ایفا میکند. مسیر تلاش برای تحقق این پیروزی نه از بالا به پایین، بلکه از پایین به بالا محقق میشود.
صنایع تولیدی و سایر صنایعی که داراییهای فیزیکی گسترده را به کار میگیرند، با نیاز مستمر به کاهش هزینهها و افزایش قابلیت اطمینان عملیاتی روبرو هستند. این اهداف اغلب هنگام تصمیمگیری در مورد سطوح مختلف پرسنل نگهداری و تعمیرات دچار تضاد میشوند. اشتباه در انجام عملیات از سوی کارکنان نگهداری و تعمیرات بسیار آسان است: کاهش جدی یا سریع منجر به تضعیف جدی قابلیت اطمینان میشود. از طرفی اصلاح اشتباهات بسیار دشوار است: در بسیاری از نقاط جهان، بازار کارهای یدی، همراه با آموزش حرفهای و استخدام روبه کاهش است. استخدام و آموزش پرسنل نگهداری و تعمیرات امر بسیار دشواری میباشد.
روشی که بسیاری از شرکتها نیازهای نگهداری و تعمیرات حال و آینده خود را برنامهریزی میکنند، کمکی نمیکند. در بدترین حالت، شیوههای جاری فعلی میتواند کاملاً مضر باشد. برخی از سازمانها تلاش میکنند شیوههای استخدام پرسنل نگهداری و تعمیرات خود را تنظیم نمایند، اما این مهم را تنها براساس برآوردهای سطح بالا از نیازهای آینده خود انجام میدهند. برخی دیگر از سازمانها نیز از برنامهریزی اجتناب نموده و در عوض اهداف استخدام را با نرخ فرسایش طبیعی یا کمتر از آن تعیین میکنند. بسیاری از مدیران کارخانجات تحت تاثیر محدودیتهای موجود، مجبور به اخراج کارکنان یا عقبنشینی از تلاش برای استخدام کارکنان جدید میشوند.
اغلب اوقات نتیجه این اتفاق، کمبود نیروی متخصص را تشدید مینماید. از آنجا که هزینههای کوتاه مدت در قیاس با حصول اطمینان از منابع نگهداری و تعمیرات بلند مدت، ضروریتر به نظر میرسد؛ مدیران نگهداری و تعمیرات برای به اثبات رساندن پیامدهای تصمیمات کوتهبینانه تلاش میکنند.
حتی رویکردهای دقیقتر نیز ممکن است مستعد شکست باشند. برخی از شرکتها برای تعیین حجم کار نگهداری و تعمیرات فعلی، اندازهگیری زمان آچار به دستی را دقیق انجام میدهند. بعد از آن نیازهای آینده را براساس افزایش بهرهوری پیشبینی میکنند که امیدوارند با استفاده از تکنیکهای ناب و رویکردهای جدید دیجیتالی فعال شوند. با این حال، هنگاهی که به مرحله اجرای برنامههای خود میرسند، کاهش نیروی کار بسیار سریعتر از بهبود بهرهوری مورد نیاز برای پوشش شکافها اتفاق میافتد.
نتیجه این شکستها بسیار قابل پیشبینی است. بدون پرسنل کافی، عقب ماندگی نگهداری و تعمیرات طولانیتر میشود و خرابیهای برنامهریزی نشده افزایش مییابد. از آنجا که تکمیل کارهای برنامهریزی نشده دشوارتر و زمان برتر است، میزان دسترسی به کارکنان حتی بیشتر از قبل کاهش مییابد. مارپیچی که درنهایت منجر به خرابی بیش از حد، افزایش هزینهها و از دست دادن فروش میگردد؛ دقیقاً موقعیتی که شرکتها میخواهند از آن اجتناب کنند.
روش بهتر برای تامین نیروی کار نگهداری و تعمیرات
شرکتها برای برنامهریزی تامین نیروی کار نگهداری و تعمیرات به راه حل بهتری نیاز دارند. رویکردی که میتواند از دادههای موجود برای برآورد تقاضای ساعات نگهداری و تعمیرات به طور موثرتری استفاده کند. این مهم برنامهریزی بلندمدت و کوتاه مدت را برای پیشبینی حداقل پنج سال ترکیب مینماید. این امر میتواند به اندازه کافی شفاف صورت پذیرد تا به راحتی مفروضات مربوط به برآورد عرضه و تقاضا قابل اثبات باشد؛ در حالی که ایدههایی را برای مطابقت عرضه و تقاضا شکل دهد. سرانجام و مهمتر از همه، از نزدیکترین افراد به موضوع درخواست میشود؛ مدیران نگهداری و تعمیرات و قابلیت اطمینان بهترین افرادی هستند که میتوانند چنین تجزیه و تحلیل را ارائه دهند و از سایر سهامداران از جمله عملیات، امور مالی و منابع انسانی استفاده نمایند.
چنین رویکردی نباید بیش از حد سخت باشد. ما توصیه میکنیم که شرکتها با دو فرآیند سه مرحلهای شروع نمایند، یکی برای توافق بر سر تقاضای نگهداری و تعمیرات در آینده و دیگری برای درک سطح فعلی و آینده عرضه برای پاسخگویی به این تقاضا.
برآورد تقاضای نیروی کار نگهداری و تعمیرات
اولین گام، تعریف بار اصلی کار انجام شده توسط نیروی کار نگهداری و تعمیرات داخلی و پیمانکاران است. این امر باید شامل کلیه امور نگهداری پیشگیرانه و سطوح معمولی تعمیرات برنامهریزی شده و واکنشی باشد. همچنین باید کارهای اضافی انجام شده توسط پرسنل نگهداری و تعمیرات مانند برنامهریزی، زمانبندی و یا فعالیتهای مرتبط را در بر بگیرد. اکثر سازمانها میتوانند این اطلاعات را به آسانی از سوابق نگهداری و تعمیرات خود بدست آورند.
در مرحله بعد، آنها باید مفروضاتی در مورد نحوه تغییر بار پایه در طول زمان ایجاد نمایند. این امر شامل پیشبینیهای بهبود کارایی براساس نوع کار، دادههای موجود و مفروضات واقعبینانه در مورد سرعتی که سایت میتواند به بهترین سطح خود برسد، میشود. همچنین تاثیر سایر اقدامات بهبود نظیر تغییر کار از برنامهریزی نشده به برنامهریزی شده، افزایش رعایت نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه و پروژههای عمدهای که احتمالا تقاضای نگهداری و تعمیرات برنامهریزی نشده را کاهش میدهد را در نظر گیرد؛ مانند تعویض تجهیزات یا معرفی فناوریهای نظارت بر شرایط کار.
درنهایت، شرکتها باید تاثیر پروژههای با ظرفیت بیشتر از آن را تخمین بزنند. این بخش از محاسبه تقاضا شامل هر گونه نیاز به نیروی کار نگهداری و تعمیرات برای رویدادهای یکباره نظیر هزینههای غیرمعمول سرمایهای، اجرای برنامههای نگهداری مانند نگهداری و تعمیرات با قابلیت اطمینان یا برنامههای کاهش عقب ماندگی شود.
چطور این شکاف را پوشش دهیم؟
نتیجه فاز اولیه تجزیه و تحلیل، تصویری واضح از شکاف احتمالی آینده بین عرضه و تقاضای نگهداری و تعمیرات است. خواه این شکاف از جنس کمبود باشد یا مازاد. انجام این امر بسیار مهم است زیرا دادهها و مفروضاتی که در تجزیه و تحلیل به کار گرفته شده از دل رهبران نگهداری و تعمیرات سایت و توافق ما بین آنها آمده است.
با پشتیبانی در سطح سایت، سازمانها میتوانند فرآیند طوفان مغزی را با رهبران نگهداری و تعمیرات محلی آغاز نمایند تا راهحلهای بالقوهای برای شکافهای شناسایی شده و امکانسنجی آنها ارزیابی کنند. هنگامی که همه در مورد بهتری راه پیشرو به توافق رسیدند، برنامههای اقدام را میتوان به تیمهای مناسب اختصاص داد. به طور طبیعی، یک بررسی منظم برای اطمینان از پیشرفت همه چیز آنطور که باید و تطبیق با برنامه تکامل نیازهای سازمان، امری ضروری است.
این رویکرد، امکان تکامل کنترل شده و به خوبی مدیریت شده را فراهم میکند. در طی یک دوره پنج ساله، مازاد اغلب میتواند با فرسایش طبیعی یا آموزش و انتقال پرسنل به وظایف جدید برطرف شود. با گذشت زمان برای رفع کمبودهای آتی، شرکتها میتوانند استراتژیهای مناسب برای جذب، آموزش و یا پیمانکاری را در دستور کار قرار دهند.
برنامهریزی و ارائه نیروی کار نگهداری و تعمیرات مناسب همیشه چالش برانگیز خواهد بود، به ویژه هنگامی که هزینهها با محدودیت جدی مواجه هستند. رویکرد از پایین به بالا که در اینجا شرح داده شد، به شرکتها شانس بیشتری برای دستیابی به برنامهای که واقعا کار میکند، میدهد. دادههای محلی منجر به پیشبینیهای محلی میشود و توصیههای محلی را به همراه دارد. نتیجه این امر برنامههای اقدام محلی و مالکیت آنها است. این مقاله در شرکت معظم مکنزی نوشته شده است، شما میتوانید برای مطالعه منبع کلیک نمایید.